ألا إنّ نصرالله قریب سه شنبه 90 تیر 21 :: 8:1 عصر :: نویسنده : خادم
بسم الله الرحمن الرحیم
کس نداردخبراز راز نهان من و تو تابود باد صبا نامه رسان من و تو دلتنگت می شوم گاه گاهی،چقدر دورم از تو دلتنگم می شوی گاه گاهی،چقدر نزدیکی به من نمی شناسمت و می شناسیم،نمی دانم چرا!!! حالا که دلتنگم می شوی ،چرا راهی به دیدارت نمی گشایی؟ فردا روز توست آری تو و علی اکبرهای مادران جنگ دلتنگت هستم.دلتنگتان هستم. کسی در کنارت ایستاده ونظاره ام می کند.دلتنگش هستم،اما گویی او قرن ها از من دور بوده است وآنی هم مرا نمی شناخته!!!برسان این دردنامه را به او.بگو که دلتنگش هستم.بگو... موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 84
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 96632
|